گیل یار

ساخت وبلاگ

زنی را می شناسم من

که می میرد ز یک تحقیر

ولی آواز می خواند

که این است بازی تقدیر

 

گیل یار ...
ما را در سایت گیل یار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dgilyar1 بازدید : 98 تاريخ : سه شنبه 21 اسفند 1397 ساعت: 13:26

می گویند:بسیار سفر باید تا پخته شود خامی این بود که من نیز،تن به سفر سپردم تا دنیای آزاد را از نزدیک ببینم، شاید از خامی به در آیم. مدتهاست که یادگیری زبان این قوم چشم آبی، مرا از نوشتن باز داشته است گیل یار ...
ما را در سایت گیل یار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dgilyar1 بازدید : 120 تاريخ : سه شنبه 21 اسفند 1397 ساعت: 13:26

مادر می گفت: خاک مرده سرد است، وقتی که من بروم دیگر دلت برای من تنگ نمی شود و من می گریستم. مادرعشق بود. مادر کوه بود. مادر همه دلخوشی من بود.  مادررفت و من هر روز دلتنگش می شود حتی وقتی در کوچه این ش گیل یار ...
ما را در سایت گیل یار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dgilyar1 بازدید : 114 تاريخ : چهارشنبه 1 اسفند 1397 ساعت: 10:52

اشتباه نکن

رفتنت فاجعه نیست برایم

من ایستاده می میرم،

چون بیدهای مجنون...!

 

گیل یار ...
ما را در سایت گیل یار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dgilyar1 بازدید : 115 تاريخ : شنبه 27 بهمن 1397 ساعت: 3:30

کنجکاوم کمی بیشتر از تو بدانم  اینکه بعد از من کدام زن تو را عاشقانه می بوسد. کدام زن برایت شعر می خواند.  کنجکاوم کمی بیشتر از تو بدانم.  از اینکه آیا باز هم کنار رودخانه قدم خواهی زد! اندوهت را با ک گیل یار ...
ما را در سایت گیل یار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dgilyar1 بازدید : 122 تاريخ : شنبه 27 بهمن 1397 ساعت: 3:30

 از تو حذر می کنم  از خیال های عاشقانه چمدان کوچکی دستم را گرفته ! قبل از رفتن زمین را خوب تی می کشم رد پای تو از ذهنم نه از سنگ های کف خانه پاک می شود... قطار به سوی نامعلوم در حرکت است  در کوپه قطار گیل یار ...
ما را در سایت گیل یار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dgilyar1 بازدید : 105 تاريخ : شنبه 27 بهمن 1397 ساعت: 3:30

باید هر شب برایت لالایی بخوانم

با انگشت هایم لای موهایت راه بروم

و وقتی به خواب می روی بی پروا نگاهت کنم

هزار شعر نگفته از دهانم می روید، وقتی لبخند می زنی !

مریم یکرنگی 

گیل یار ...
ما را در سایت گیل یار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dgilyar1 بازدید : 99 تاريخ : شنبه 27 بهمن 1397 ساعت: 3:30

تاجی از ماه بر سر دارد

بانویی که درخشان ترین ستارگان را بر پیراهن حریر سیاهش سنجاق کرده است

یلدا را می گویم.

گیل یار ...
ما را در سایت گیل یار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dgilyar1 بازدید : 111 تاريخ : شنبه 27 بهمن 1397 ساعت: 3:30

میروی تمام رویاها درانزوای خاکستری ثانیه ها جان می دهندبهار را در زیر پیراهن پنهان کرده ای!با تاجی از شکوفه های سیب برسر چه شکوهی داریآمدنت را انتظار می کشم  اینجا سالهاست بهاری به خود ندیده است! گیل یار ...
ما را در سایت گیل یار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dgilyar1 بازدید : 105 تاريخ : شنبه 27 بهمن 1397 ساعت: 3:30

 زمستان ستمگری آغاز کرده بود  و آدم برفی در رویش ستمگرانه خورشید و غبار بی رحمانه هوا به دنیا نیامد! دانه های سپید برف، خاطراتی دور دست شدند تو اما در دورترین نقطه دنیا لانه گزیدی و دستهای تو بوی غربت را در فضایی غریب می پراکند .  و آن پرنده کوچک که در قلبت آشیانه داشت با بالهای زخمی به سرزمینی بی آب چشم دوخته بود . در گیل یار ...
ما را در سایت گیل یار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dgilyar1 بازدید : 103 تاريخ : جمعه 17 فروردين 1397 ساعت: 15:19

  کودکی بازیگوش باد بادکی می خواست. دختری جوان درهجوم وحشی باد سرمست و رها می رقصید. زن، دستی برای نوازش آرزو می کرد.شاعری دیوانه در جستجوی واژه ها می دوید. و زنی دیگر دغدغه نان را در سبدی هر روز با خود به اداره می برد.! مادری برای دختر نداشته اش لالایی می خواند. و دیگری چشم به راهی مردی بود که هرگز نیامد. زنان زیادی در درو گیل یار ...
ما را در سایت گیل یار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dgilyar1 بازدید : 119 تاريخ : جمعه 17 فروردين 1397 ساعت: 15:19

تمام دردهای ما این است که می خواهیم انسان باشیم  و گرنه این همه قیل و قال و این دلهره های ناتمام زود تمام می شوند. من دلم می خواهد سر روی شانه های تنهایی بگذارم و تا صبح هزارو یک شب بخوانم . تو هم حوصله ات سر می رود. از من ، از این همه واژه های که شب هنگام به اتاق خواب من هجوم می آورند و مغزم را لای دنده های سنگین کلمات له می کند. تو طبیب واژه ها & گیل یار ...
ما را در سایت گیل یار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dgilyar1 بازدید : 111 تاريخ : جمعه 17 فروردين 1397 ساعت: 15:19